سرویس جنگ نرم مشرق - اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا در یادداشتی به قلم ریچارد هاس، رئیس این اندیشکده و مدیر پیشین برنامه سیاستگذاری وزارت امور خارجه ایالات متحده و نماینده ویژه جورج دبلیو بوش در ایرلند شمالی و هماهنگکننده اسبق طرح آینده افغانستان نوشت: اکثر کارشناسان از آغاز مجدد مذاکرات میان ایالات متحده و ایران در اواخر ماه جاری با موضوع برنامه هستهای استقبال میکنند. هرچند به نظر میرسد این گفتگوها به موفقیت نخواهد رسید و زمان آن فرا رسیده تا دیپلماسی رسمی با چیزی با رسمیت کمتر جایگزین گردد.
مخاطبان گرامی، آنچه در ادامه میخوانید صرفاً ترجمه گزیده گزارشها و مقالات مذکور است و محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر شده است و هرگونه ادعا و القائات احتمالی این مقالات هرگز مورد تأیید مشرق نیست.
احتمال پایین موفق بودن مذاکرات
در این یادداشت آمده است: گفتگوهای ایران و ایالات متحده در مورد فعالیتهای هستهای تهران در ۲۹ نوامبر از سر گرفته میشود. اگرچه بسیاری از این پیشرفت استقبال میکنند، اما آنها باید این موضوع را نیز در نظر بگیرند که به احتمال زیاد این گفتگوها به موفقیت نخواهد رسید. حتی در صورت موفق بودن این گفتگوها، هیچ توافقی نمیتواند تلاش ایران برای سلطه بر منطقه و یا تولید سلاح هستهای را متوقف نماید.
نخست، به تاریخ نگاهی بیندازیم. در سال ۲۰۱۵ میلادی، ایران و آمریکا به همراه چین، فرانسه، آلمان، روسیه، اتحادیه اروپا و بریتانیا برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را تصویب کردند، توافقی که میزان ذخایر اورانیوم، میزان غنیسازی و تعداد سانتریفیوژهای فعال ایران را کاهش داد و بازرسیهای بینالمللی گستردهای انجام شد. همچنین ایران متعهد شد که هرگز سلاح هستهای تولید نکند. کارشناسان تخمین میزنند که محدودیتهای برجام بدین معناست که ایران در صورت تمایل به ساخت سلاح هستهای به یک سال زمان نیاز دارد و بازرسان به احتمال زیاد در صورت آغاز این فرآیند، آن را شناسایی خواهند کرد. با این حال، بسیاری از محدودیتهای اصلی توافق ۲۰۱۵ میلادی شامل بند «غروب» میشوند، بدین معنی که در یک دوره ۱۰ تا ۱۵ ساله منقضی میگردند.
محدودیتهای به یک دههای برای برنامه هستهای ایران در صورت احیای برجام
رئیس شورای روابط خارجی ادامه داد: با پایان این محدودیتها، ایران به زمان بسیار کمتری برای توسعه یک برنامه کامل ساخت تسلیحات هستهای نیاز خواهد داشت. با این حال، میلیاردها دلار از سرمایههای ایران پس از امضای برجام آزاد شد و به ایران معافیتهای چشمگیری از تحریمهای اقتصادی گسترده اعطا شد. ایران فعالیت بر اساس برجام را برگزید. با این وجود، سه سال بعد، در سال ۲۰۱۸ میلادی و در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، ایالات متحده به صورت یک طرفه از این توافقی خارج شد که ترامپ آن را «وحشتناک» و «یکی از بدترین و یک طرفهترین معاملهها» توصیف کرده بود. ترامپ در ادامه، مجموعه جدیدی از تحریمهای شدید را اعمال کرد. اندکی بعد، ایران تلاش کرد تا فعالیتهای بازرسان بینالمللی را متوقف نماید و به تدریج به جایگاه تولید سلاح هستهای نزدیکتر شد.
دلایل محکمی وجود دارد که نشان میدهد ایران، اورانیوم کافی را تا نزدیک به میزان مورد نیاز ساخت یک یا چند سلاح هستهای، غنیسازی کرده است. در دوران ریاست جمهوری جو بایدن، ایالات متحده تمایل خود را برای ورود مجدد به توافق (در زمان انجام آن مذاکرات، بایدن معاون رئیسجمهور ایالات متحده بود) ابراز کرده و از ایران نیز خواسته تا همین کار را انجام دهد. ایران با روی کار آمدن رئیسجمهور جدید یعنی ابراهیم رئیسی، آمادگی خود را برای انجام این کار اعلام کرده است، اما با این شرط که در ابتدا، تحریمهای دوره ترامپ لغو شود.
اگر مذاکرات، هر دو طرف را به توافق برجام بازگرداند، در ازای برداشتن بسیاری از تحریمهای اقتصادی، اما نه همه تحریمها، محدودیتهایی نزدیک به یک دهه برای برنامه هستهای ایران اعمال خواهد شد.
ایران برجام ۲ را نخواهد پذیرفت
ریچارد هاس در ادامه این یادداشت تأکید کرد: اما این سناریو با چند چالش روبرو است. نخست اینکه برداشته شدن تحریمها، دستیابی ایران به منابع مالی را آسانتر میکند و به ایران اجازه میدهد تا اقدامات کنونی بیثباتکننده خود در یمن، سوریه، عراق، لبنان، غزه و سایر کشورهای منطقه را افزایش دهد. این اقدامات توسط توافقنامه سال ۲۰۱۵ میلادی محدود نشد. دوم اینکه هیچ دلیلی وجود ندارد که بپذیریم ایران یک توافق هستهای «بلندمدتتر و قدرتمندتر» (برجام۲) که محدودیتهای شدیدتری را برای برنامه هستهای آن کشور و در مدت زمان طولانیتری ایجاد میکند، امضا خواهد کرد.
همچنین دلیلی وجود ندارد که باور کنیم ایران پس از گذشت یک دهه از نظر ساختار سیاسی و یا خواستههایش، با تفاوت اساسی روبرو شده است.
استفاده ایران از نقاط ضعف احیای برجام
این شرایط، ما را با یکی دیگر از نقاط ضعف احیای برجام آشنا میکند: ایران میتواند مجدداً به توافق ۲۰۱۵ میلادی بازگردد و همزمان با پذیرش تعهدات آن، تولید موشکهای بالستیک (که مشمول این پیمان نیستند) را سرعت داده و پس از سال ۲۰۳۰ میلادی به صورت چشمگیری، ذخایر اورانیوم غنی شده خود را توسعه دهد.
به علاوه، ایران میتواند توسعه سلاحهای مرتبط را در مکانهایی مخفی انجام دهد که بر اساس آموختههایش در چند سال گذشته باشد. این فعالیتها میتواند کیفیت و مقدار هر نوع سلاح هستهای را در صورت تصمیم به توسعه آنها افزایش دهد. پرسش این نیست که آیا، بلکه باید به این سؤال پاسخ داد که چه زمانی به این نقطه خواهیم رسید: اگر مذاکرات با شکست مواجه شود، در مدت چند ماه و در صورت موفقیت، در کمتر از یک دهه ایرانیها به آن نقطه میرسند.
اگر ایران اجازه داشته باشد صاحب سلاحهای هستهای شود و یا به چنین نقطهای نزدیک شود (تبدیل شدن به یک کشور در آستانه تولید سلاح هستهای) به احتمال زیاد در تلاشهایش برای شکل دادن به منطقه، تصویری تهاجمیتر از خود نشان خواهد داد. در عین حال، ایران با داشتن سلاح هستهای و یا توانایی تولید آن در مدت چند روز و یا چند هفته میتواند یک یا چند همسایه خود، به احتمال زیاد عربستان سعودی، مصر و یا ترکیه را وادار کند که از این روش پیروی کنند.
راهحل برای بنبست مذاکرات هستهای!
این اندیشکده آمریکایی در بخش دیگری از این گزارش پیشنهاد عجیبی را مطرح میکند و مینویسد: این شرایط، منطقهای آکنده از درگیری را تا آستانه آغاز جنگ سوق میدهد. راهحل جایگزین، جابجا کردن دیپلماسی رسمی با یک دیپلماسی با رسمیت کمتر است. این راهکار را میتوان دیپلماسی تاکتیکی و یا کنترل سلاحهای نظامی بدون توافق نامید. ایالات متحده و سایر دولتهای مرتبط (شامل اسرائیل) محدودیتهای تحمل خود را در مورد ظرفیت هستهای ایران به رهبران این کشور اعلام خواهند کرد.
اگر ایران از این خط قرمزهای تعیینشده کمی یا کیفی عبور کند، هزینههای چشمگیری را خواهد پرداخت. علاوه بر افزایش تحریمها، میتوان انتظار انجام حملات سایبری و نظامی متعارف به تأسیسات هستهای و احتمالاً اهدافی با ارزش اقتصادی و نظامی را داشت. البته این گزینه نیز بدون ریسک و هزینه نخواهد بود. هیچ تضمینی برای موفقیت این حملات وجود ندارد، چراکه ایران برای محافظت از بخشهای کلیدی برنامه هستهای خود و بازسازی آنها در صورت لزوم، تمام تلاش خود را انجام خواهد داد.
ایران میتواند به راحتی در منطقه و جهان تلافی کند
همچنین ایران این گزینه را در اختیار خواهد داشت که با گستره وسیعی از ابزارها و علیه اهدافی که خودش در منطقه و جهان انتخاب کرده است، تلافی کند.
ریچارد هاس در پایان با لحنی تهدیدآمیز مدعی شد: همه این موارد به معنای انتخابهای دشوار برای ایالات متحده است. بایدن و جانشینانش ممکن است ناچار به مشارکت یا چشمپوشی از حملات علیه ایران باشند. به علاوه، آنها ممکن است نیاز داشته باشند که متعهد شوند ایالات متحده در برابر هرگونه تهدید یا استفاده از سلاح هستهای ایران، تلافی خواهد کرد. مشابه همان سیاستی که ایالات متحده برای متحدانش در اروپا و آسیا علیه روسیه و چین انجام میدهد. ترامپ و بایدن هر دو به روشنی تمایل خود را برای کاهش دخالت نظامی آمریکا در خاورمیانه اعلام کردهاند. هرچند به دلیل وجود ایران، تحقق این هدف دور از واقعیت به نظر میرسد.